کودکی! یادش بخیر!

My NoTe

من هنوز از بازى کلاغ پرمیترسم، میترسم بگویم تو، و تو آرام بگویى پر…!!!

کودکی! یادش بخیر!

ون روزا یادش بخیر ؛ چه روزای قشنگی بود ...

کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم

اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم

کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود

کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش

را از نگاهش می توان خواند

کاش برای حرف زدن

نیازی به صحبت کردن نداشتیم

کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود

کاش قلبها در چهره بود

اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد

و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم

سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست

سکوتی را که یک نفر بفهمد

بهتر از هزار فریادی است که هیچ کس نفهمد

سکوتی که سرشار از ناگفته هاست

ناگفته هایی که گفتنش یک درد و نگفتنش هزاران درد دارد

دنیا را ببین ...

بچه بودیم از آسمان باران می آمد

بزرگ شده ایم از چشمهایمان اشک می آید!

بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن

بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه

بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم

بزرگ شدیم تو خلوت اشک می ریزیم

بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست

بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه

بچه بودیم همه رو 
۱۰ تا دوست داشتیم

بزرگ که شدیم بعضی ها رو هیچی

بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست داریم

بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن

بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که

اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه

کاش هنوزم همه رو

به اندازه همون بچگی 
۱۰ تا دوست داشتیم

بچه که بودیم اگه با کسی

دعوا میکردیم 
۱ ساعت بعد از یادمون میرفت

بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم

بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم

بزرگ که شدیم حتی 
۱۰۰ تا کلاف نخم سرگرممون نمیکنه


بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچکترین چیز بود

بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه

بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود

بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم

بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردیم

بزرگ که شدیم همش تو خیالمون برمیگردیم به بچگی

بچه بودیم درد دل ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند

بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم... هیچ کس نمی فهمد

بچه بودیم دوستیامون تا نداشت

بزرگ که شدیم همه دوستیامون تا داره

بچه که بودیم بچه بودیم

بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ، دیگه همون بچه هم نیستیم




شاید به روی خودمون نیاریم

ولی همیشه ذهنمون پر از این آرزوست که :

ای کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدیم

و هنوزم تو عالم بچگی بودیم

همون دوران بچگی هایی که پر از عشق بود و شور و نشاط و سرزندگی ...


نظرات شما عزیزان:

▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ▆ ▇ █ ▉ ▊ ▋زیــــر پــلـــــــه۩ ☛
ساعت23:03---10 شهريور 1391
خیلی قشنگ بود...

فدای این عکسه که گذاشتی دستاشو ببین
پاسخ: ممنون!من هم عکست رو دوس دارم!


بارانه
ساعت15:23---7 شهريور 1391
سلام عسیسم

مطالب جالبی نوشتی خوشم اومد..کاملا باهت موافقم..
پاسخ: سلام عزیزم! خوشحالم خوشت اومد!


nahid
ساعت11:50---7 شهريور 1391
خب برنامه محدود بود بخاطر همین...بهش پیرهن داده بودن...
پاسخ: آها!!!


▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ▆ ▇ █ ▉ ▊ ▋زیــــر پــلـــــــه۩ ☛
ساعت22:14---5 شهريور 1391
سلام عزیزم.

مطلبت خیلی قشنگ بودپاسخ: سلام! مرسی گلم!


nahid
ساعت21:18---5 شهريور 1391
salam azizam up kardam
...


nahid
ساعت13:37---3 شهريور 1391
salam azizam bekhoda sharmandatam saram sholoOghe ama in dafe harvaght oOmadam net behet sar mizanam...doOs nadaram narahat shi golam...

پاسخ:سلام عزیزم! مرسیییی!


nahid
ساعت13:36---3 شهريور 1391


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در  پنج شنبه 2 / 6 / 1391برچسب:کودکی,سکوت,قهر,آشتی,دوست داشتن,,,,ساعت دلتنگی  توسط Silence Girl